انقلاب در زبان: مبانی نظریه‌ی معنا نزد کریستوا

Authors

  • حسن فتح‌زاده دانشیار، گروه فلسفه، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، ایران
  • شمس‌الملوک مصطفوی استادیار، گروه فلسفه، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران شمال، ایران
  • مرضیه دارابی دانش‌آموخته کارشناسی ارشد، گروه فلسفه، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران شمال، ایران
Abstract:

نظریۀ معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عمل‌کرد معنازایی یا به عبارتی مواجهۀ فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین‌) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمق‌دادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع می‌کند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدارشناسی هوسرل، میان پدیدارشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میکند و می‌کوشد بر این پایه نظریهای برای فرایند دلالت (معنازایی) ارائه دهد. مواجهۀ نظریۀ پدیدارشناسانه و روانکاوانه با یک‌دیگر بستری را فراهم می‌آورد تا کریستوا نظریۀ معنا و سوبژکتیویتۀ خود را بسط دهد. در فضایی که غلبه با امر نمادین است، کریستوا تلاش می‌کند با بازتعریف فرایند دلالتی، امکان سرکشی و بازتولید معنا را به فرایندی انگیخته و دائمی تبدیل کند. وی می‌کوشد با بهره‌گیری از این مفهومِ پویا، بازنمایی متفاوتی در زبان تولید کند و این خود انقلابی در درون زبان و ساختارهای فرهنگی است. این نوشتار در پی آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در «فرایند دلالتی» در اندیشۀ کریستوا، به تأثیر عواملی هم‌چون روانکاوی فرویدی‌ـ‌لکانی و پدیدارشناسی، در بسط نظریۀ معنا بپردازد و پرده از این انقلاب بردارد. پروژۀ کریستوا درحقیقت سویۀ دیگری از واسازی دریدایی از زبان متافیزیکی است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

مفهوم، معنا، زبان

اگر در سادهترین شکل ممکن معناگرایی دلالت بر این داشته باشد که معنا در فرایند شناخت مهم است و برای دستیابی به شناخت معتبرتر باید به معنا هم توجه کنیم، بیگمان این پرسش اهمیت پیدا میکند که معنا چیست و چه نسبتی با شناخت دارد؟ نوشتار حاضر ادعا می کند که معنا حلقه اتصال مفهوم با شناخت است و بهواسطه معنا، مفهوم به شناخت تبدیل میشود. برای نشان دادن اعتبار چنین ادعایی، پس از اشاره به چیستی شناخت، فر...

full text

مبانی نقد متنی حدیث نزد معتزله

مبانی معتزله در نقد متون روایات در  دو حوزه عقلی و نقلی قابل بررسی می باشد.این گروه ضمن اعتقاد به تعامل بین عقل و نقل، قرآن را به عنوان مرجع متقن، معیار نخست درتشخیص صحت روایاتبه شمار می آورند و به دنبال آن با اعتبار بخشی به سنت به عنوان یکی از ادله شرعی، از آن جهت تشخیص حدیث صحیح استفاده می نمایند. علاوه بر مبانی نقلی از نظر این گروه، عقل به عنوان منبع معتبر در دریافت های دینی، نقش مهمی در فهم...

full text

نظریه معنا نزد هوسرل و کواین

نظریه ی معنا، نظریه ای است که به بررسی معنا می پردازد، خواه به هویتی به نام معنا قائل باشد و خواه نباشد و در این صورت به طور سلبی با آن سر و کار دارد. هوسرل و کواین هرکدام به طریقی پیرامون ابعاد آن به بحث پرداخته اند؛ هوسرل هنگام بررسی رابطه ی التفاتی و کواین هنگام بررسی سمانتیک، معنا و رابطه ی آن با دیگر مضامین را تحلیل کرده اند. نظریه ی معنا نزد کواین به طور عمده شامل تز عدم تعین ترجمه ی او و...

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 10  issue 26

pages  17- 32

publication date 2018-09-23

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023